امسال تولدت خیلی حس غربت دارم، عادت ندارم که تو این روز پیش هم نباشیم، یه جور عجیبیه، برام عادی نیس. ولی از یه بعد دیگه که بهش نگاه میکنم برام جالب میشه.

تو با دنیا اومدنت آینده یه مرد عاشقو تضمین کردی، اینکه همیشه کنارش باشی و بهش دلگرمی و انرژی بدی، همون موقع خدا گفت: آقا اروین، بفرما، اینم یه اثر سفارشی واسه آیندت، دیگه چی میخوای؟:)

حالا برگردیم به الان، شروع سال جدید زندگیت میشه شروع یه سال جدید تو زندگی جفتمون، یه تغییر. این برام نشونه خوبیه، چون تو همیشه برام برکت اوردی و حالاام دوباره با دنیا اومدن شما یه فصل جدید شروع میشه، اینجوری خیالم راحته که خدا بهم برکت میده، سمانه میده.:)

امسال از دور بوست میکنم، از دور برات شمع میذارم رو کیک و خودم برات با آتیش عشقم روشنش میکنم، با تیزی چشمای قشنگت برات کیک میبرم و میذارم تو ظرف قلبم تا با هم بخوریم و از شیرینی عشقمون لذت ببریم، عشقی که هروقت از هرجا خسته و بریده بودیم بهمون دلگرمی داد، داشتن هم.

این تولدتو به فال نیک میگیرم، شاید دنیا اومدنت دوباره کلی فصل قشنگی رو تو زندگیمون شروع کنه، شاید بعدا هروقت یاد تولد امسالت افتادیم لبخند بزنیم و به هم نگاه کنیم، لبخندی که فقط من و شما معنیشو میدونیم.:)

این هفته ی جوری فصل جدیدی از زندگی کلید میخوره، از 3شنبه که میشه 11ام کار جدیدت شروع میشه. از خدا میخوام روزا و ماه‌های خیلی خوبی برات باشه و پول پارو کنی.

خدا برامون خوب بخواد.اتفاقای خوب بیافته مثل همیشه.

اولین سالیه که تولدم پیش هم نیستیم، هیچ رقبتی ندارم که فردا بیاد. روز تولدم میشه ولی تویی که این 7سال کنارم بودی تو این روز امسال نیستی.عیفی نداله، مگه ن؟ خدا بزرگه.جاش ایشالا سال بعد باز کنار همیمی:)

برات دعا میکنم که هر روز که میری مغازه انقدر مشتری داشته باشی که خستگی روز از تنت در بره:)

یادش بخیر.
باهم رفتیم کوه، رفتیم بالا، جایی که هیشکی نبود. بعد یهو تگرگ و بارون شدید گرفت، منم کاپشن طوسیمو انداختم رو سرمون که خیس نشیم. بعدش فهمیدیم چتر داشتیم.
یادته رفتیم تو اون آلاچیق رستورانه، جورابامونو میگرفتیم رو آتیش که خشک بشه؟ چه روز باحالی بودا.:)
روزای باحال زیادی داشتیم سمانه، آدم بعضی وقتا باید بزنه کنار، از ماشین زندگی پیاده شه و یه نگاهی به روزای بد و خوبش بندازه. الان زدم کنار، خودت میدونی. نگاه میکنم به پشت سرمون خیلی خاطره‌ های شیرین داریم، همش کنار تو رقم خورد که تنها عشق واقعی زندگیم بودی و هستی، تمام سعیمو میکنم هیچوقت از دستت ندم، آخه میدونی. خیلی دوستت دارم، شاید فک کنی چیزی عوض شده یا خیلی فکرای دیگه، ولی هیچی، هیچی عوض نشده.
تو واسه من همون دختر کوچولوی نازی که دلمو برد، دلم هنوزم دستته، کافیه مشتتو باز کنی و نگاش کنی، عشقمو عین روز اول نگه داشتم، مواظبش بودم، هرروز تمیزش کردم گرد و غبار نگیره.
یه چیزو هیچوقت یادت نره، اروین یا یه کاری نمیکنه یا وقتی کرد تا تهش هست و عاشق کاراشه.
چند روز دیگه ام که سالگردمونه، الان چیزی نمیگم که تو پست بعدی بگم، همون موقع:)
دوس داشتنی منی، بوووووس قندالووو

دیروز ماهگردمون بود، این سری خورد به 5ش و پیش هم بودیم:)روز خیلی خوبی بود، ی روز خوب دیگه ازون روزایی که کنار همیم، ولی واقعا خوش گذشت:)

کنارت روزارو دوس دارم، بهم یه مزه‌ی دیگه‌ای میده وقتی هستی و کنار هم روزارو میگذرونیم، این یعنی دوست داشتن دیگه، ن؟ 2نفر اگه همو دوست نداشته باشن چه جوری میتونن کنار هم باشن و از تک تک لحظه‌هاش لذت ببرن؟

الان میدونی داری چیکار میکنی؟ اااا نمیدونی؟ خب من میگم، امروز جمعستو شما الان خوافی، داری خوافای خوب میبینی که خستگیت در بره و بیدارشی تا بقیه روزو کنار هم باشیم:)

اروین روزا دارن میگذرن، میرن جلو و منو تو هنوز کنار همیم، خداروشکر کنیم؟ آره بیا بگیم خداروشکر:) ی روز میاد ک عین امروز که جمعست و همین تایم دراز کشیدیم رو تختمون زیر سقف اتاقمون، داریم فک میکنیم ب روزایی که گذروندیم. اون روزاام میاد، منو تو هر روزشو پیش همیم، کیف میکنیم، هرکاری دلمون بخواد میکنیمو تو هر ساعتی هرجا دوست داشتیم میریم:)فکرشم که میکنم لبخند میاد رو لبم:)

اروین خوشحالم ک همو داریم، فکر بعد که اومد تو سرم ی امید دلچسبی اومد تو دلم:)دوستت دارم، خیلی دوستت دارم:)

الانم کم کم بیدارشو که دلم برات تنگ شده:)